این روزا چقدر تنهام چقدر میترسم چقدر غمگینم
رمقی واسه ادامه دادن ندارم
این روزا چقدر پیر شدم روحمو میگیم انقدر پیر شده که مثل یه مرد 70 ساله خستس از به دوش کشیدن این همه زندگی
راستی این روزها چقدر راه مونده چقدر مونده تا به اخر برسم کاشکی کم باشه
این روزا دیگه بارونو دوست ندارم چرا؟ این روزا عطر گلی به مشامم نمیرسه چرا؟
این روزا چرا کسی مجنون نمیشه ؟
این روزا چرا زودی همو فراموش میکنیم ؟
این روزا پرم از سوالی که کسی جوابی نمیده بهشون . راستی این روزا چرا خدا جواب ادامارو نمیده؟ این روزا یه زمانی قشنگ بودن این روزا امید دیروزمون بودن این روزا آرزوی فردامونه
راستی اون روزا میخواد چه شکلی باشه؟
این روزا یعنی یه روز تموم میشن؟ غم میره به جاش شادی بیاد؟ روزای دلتنگی بره روزای روشنی بیاد؟ این روزا چقدر سخت تحملش این روزا چقدر تنبل شدن عقربه ساعتمون شایدم من کند شدم نمیدونم
خلاصه این روزا بد جوری دلم پر از همه چی از همه کس از اونی که میدونست دنیای منه میدونست که اخرین عشق منه اما ای کاش میدونست دوسش دارم