رنگ نگات ازاولم خیلی منوتکون نداد
دستای عاشقت به من حس خوش جنون نداد
به هرکی گفتم که شایدیه روزی مال من بشی
روی خوشی به منوانتخاب من نشون نداد
درست مثل تقویمی که عوض می شه سربهار
ازته دل دارم می گم خوب شدگذاشتمت کنار
ازاولم دیده بودم توچشم تووفانبود
همش بادیگرون بودی حواس توبه من نبود
بی هواهروقت اومدم ازراه دورببینمت
دیدم که لبخندای توهیچ کدومش به جانبود
خیال نکن بدون تو٬ سربه بیابون میذارم
توصحراآواره می شم پاجای مجنون میذارم
فکرنکنی که توبری روزوشبم یکی میشه
ازغم توترانه های تلخ وگریون میذارم
ازاولم محبتانم توقلب تواثرنداشت
نصیحتام هیچ کدومش روی کارا ت اثرنداشت
فهمیده بودم که دیگه ارزش موندن نداری
بریدن ازتوبردنه٬ اصن واسم ضرر نداشت
قولاووعده های تویه طبل پوچ وخالی بود
دوست دارم گفتن توهیچی نداشت پوشالی بود
شبی که سنگاموباهات واکندم وگفتم برو
تازه دیدم نخواستنت یه انتخاب عالی بود
خداروشکر که قلب من اون دل سنگتو شناخت
خوب شدکه قلب عاشقم هستیشوپیش تونباخت
من تازه فهمیدم بایدتوجاده های زندگی
قصربلوررویارو باعاشق حقیقی ساخت
باچشم بازمی خوام برم پی یه سرنوشت نو
هرچی بوده تموم شده٬ توهم یه لطفی کن برو
این آخرین حرف منه بهترباورت بشه
طاقت موندن ندارم دیگه من دیگه نه تو
نه
:: بازدید از این مطلب : 341
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5